عشق مامانعشق مامان، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

ارزوی مامان

انتظار

سلامممم به همه دوستان خوب و گل و نی نی اینده خودم الان که دارم مینویسم اصلا حالم خوب نیست ولی یه جورایی خیلی خوشحالم که بلاخره بعد از اینهمه انتظار پری تشریف اوردند و من یک ماه دیگه میتونم برم واسه اقدام فقط خدا کنه خیلی منتظر نمونم البته هرچی خدا صلاح بدونه اگه قراره باز هم اون بلا سرم بیاد بهتره یک ماه بیشتر منتظر باشم تا ...... دیگه از ناامیدی ها هم خسته شدم از این به بعد با انرژی تمام و حال و حوصله بیشتر به زندگیم میرسمممم خدایااااا شکر که بلاخره انتظار پری تموم شد این چند روز پری بگذره و بعد ببینم خدا چی میخواد انشالله هر کسی ارزوی مادر شدن داره خدا خیلی زود ارزوشو براورده کنه
29 مهر 1392

انتظار

سلام به همه دوستان خوب و گل و مهربونم  و بعد هم سلام به نی نی اینده خودم بعد از دوهفته جواب ازمایشام آماده شد و بلاخره جوابم را گرفتم ولی تا اونجایی که خودم خوندم و چک کردم همه چیز خوب و نرمال بود خداراشکرررر و فردا انشالله اگه شد بازم میرم که نشون دکترم بدم ... الان دیگه فقط میدونم که خواست خدا بوده که نی نی نموند و از پیشم رفت نه من و نه همسرم هم شکر خدا هیچ مشکلی نداشتیم الان خیلی سخته برام نه میتونم اقدام کنم نه پری میاد که زودتر برم واسه اقدام کلا کلافه شدم از این وضع کاش زودتر این پری میومد تا برم واسه اقداممممم دلم واسه نی نی توی دلم تنگ شده و همه اش پیش خودم میگم اگه الان نی نی بود توی ماه چهارم بودم و جنسیتش معلوم میشد و ...
27 مهر 1392

ازمایش و یه سری نتایج جدید

سلام به همه دوستای خوب خودم من و همسری همه ازمایشایی که دکتر نوشته بود را انجام دادیم اول شوهرم از اسپرم داد فردا صبحش هم خودم ازمایش خون دو روز پیش جواب ازمایش همسرم را گرفتیم و خدا را شکر همه چیز خوب و نرمال بود ازمایشای من هم که واسه کم خونی بود و دکتر گفت اگه مشکلی باشه مشکل از شوهرته و خدا را شکر که اون سالم بود خیلی خوشحال شدم و امیدوارم اینبار دیگه خدا به ما و همه اونایی که ارزوی مادر شدن دارند یه نی نی صحیح و سالم بده الهی آآآآآآآآمین ...
17 مهر 1392

سلام زندگی

سلام به همه دوستای خوب و مهربونم حالا واسه اینکه دل نی نی اینده ماهم نشکنه به اونم میگم سلام نی نی باورم نمیشه که چقدر زود خدا جوابمو داد و دارم روحیه امو بدست میارم 1.بلاخره بعد از چند ماه فردا دوباره میرم سرکار (که این خودش یعنی من کلا دارم خوب میشم چون میگفتم عمرا دیگه بتونم برم توی محیط کارم) 2. واسه اینکه توی خونه نباشم از امروز صبح جمعه ها هم شروع کردم برم کلاس asp.net 3.میخوام برم باشگاه و کلاس ورزش ثبت نام کنم 4. کلا دارم خودمو سرگرم میکنم شاید واقعا این معجزه خدا بود که بازهم تونستم سر پا بایستم و از نو شروع کنم خدای مهربونم خواهش میکنم این محبت هاتو از من نگیر خدایم لطفا باز هم اجازه بده شیرینی های زندگی را بچشم خدا...
12 مهر 1392

دکتر و دوا و ازمایش

سلام به همه دوستان خوبم خدا را شکر کم کم دارم خودم را پیدا میکنم و به خودم میام ممنونم که دعام کردید خواست خدا این بوده و من فقط میتونم صبرکنم و از خدا تشکر کنم که بلاهای بدتری به سرم نیومد. امروز صبح رفتم دکتر جواب پاتولوژی را نشون دادم و گفت همه چی خوبه واسه شوهرم ازمایش اسپرم و واسه خودمم یه عالمه ازمایش نوشت البته گفت بچه اول چون بوده ظبیعی هست و نیاز به ازمایش نیست اما من چون اصرار کردم و گفتم نمیخوام این اتفاق دوباره برام پیش بیاد دکتر هم ازمایشا را نوشت گفت چون اصرار داری مینویسم ....  به امید خدا ازمایش ها را انجام میدیدم و انشالله اگه مشکلی نبود دکتر گفت میتونیم سه ماه دیگه دوباره بچه دار بشیم ..... واسه خودمم یه عالمه ...
11 مهر 1392

درد و دل با خدای خوبم

سلام خدای مهربونم بازم میگم مهربونی و لطفت را شکر خدا شاید تقدیر من این بوده که همیشه با سختی زندگی کنم...... خدای خوبم شاید بازم میخوای سختی بکشم تا اونوقت قدر نعمتهاتو بدونم..... خدای خوبم من را ببخش....... هزار بار میگویم خدایم مهربانم مرا ببخش...... از اینکه صبوری نمیکنم مرا ببخش..... از اینکه بیتابی چیزی که از اولش هم مال من نبود را میکنم منو ببخش....... ببخش که صبر ایوبتو ندارم خدای خوبم........ ببخش که ناشکری میکنم....... ببخش که نعمتهای دیگه زندگی را نادیده میگیرم....... خدایا خودت منو ببخش......... خدایا به دلم رحم کن....... مهربونم بهم کمک کن تا باز هم بشم همون آدمی که مثل کوه بودم در برابر مشکلات....... خدایا نذار از پا در بیام......
10 مهر 1392

خدایا خودت بهم صبر بده

سلام دوستان خوبم تو رو خدا اگه امدید و این مطلب را خوندید واسه دل من دعا کنین دعا کنید خدا بهم صبر بده دیگه خسته شدم از گریه نمیتونم جلوی اشکای شب و روزم را بگیرم خدایا خودت بهم رحم کن  
10 مهر 1392

دلتنگی هایم

سلام نی نی نمیدونم چی شد که بازم دلم خواست با تو حرف بزنم نی نی دیشب یه خوابی دیدم میخوام واست تعریف کنم خواب دیدم توی بغلم بودی گاهی نگاهت میکردم و گاهی بهت شیر میدادم شاد بودم اقلا توی خوابم شاد بودم نگاهت کردم صورتت مثل ماه بود زیبا و آرام خواب بودی ولی یه دفعه دیدم صورتت پر شده از زخم و خراش دنیا روی سرم خراب شد توی خواب داد زدم و کمک خواستم وقتی دوباره نگاهت کردم دیدم بازم صورتت زخم بود ولی اینبار زخماش کمتر و بود انگار داشت خوب میشد..... نی نی نازم یعنی من تو رو زخمی کردم؟؟؟؟؟؟؟؟ الهی مادرت برات بمیره و تو رو زخمی نبینه...... بازم اشکام شروع به ریختن کرد ..... یعنی من تو رو کشتم؟؟؟؟؟؟ یعنی من چون نگرانت بودم تو از پیشم رفتی...
9 مهر 1392

بدون عنوان

سلام به همه دوستای خوب و مهربونم دارم سعی میکنم با زندگی اشتی کنم قرصهای فیفولمو هر شب میخورم دیروز رفتم جواب ازمایش پاتولوژی را گرفتم پنجشنبه میبرم نشون دکترم میدم ولی تا جایی که من خوندم همه چیز طبیعی بود و اثری از بارداری مول نبود..... من اخرش نمیدونم بارداری من مولار بود یا نبود ولی توی جواب پاتولوژی نوشته بود اثار مول مشاهده نشد .... منم گیج شدم ....... امیدوارم خدای خوب و مهربون به هرکس ارزوی بچه داره بچه های صحیح و سالم بده و اگه منو هم لایق میدونه به منم یه بچه سالم بده خدایا بازم مثل همیشه بهت التماس میکنم جواب دعاهای منو بده .... خواهش میکنم خدا.......
9 مهر 1392

دلهره های این روزهای من

دیگه دوست ندارم با بچه ای که وجود نداره حرف بزنم واسه همین دیگه مخاطب حرفام بقیه دوستام هستند نه نی نی که وجود خارجی نداره................ سلام به همه دوستای خوب و مهربونم که این روزها با پیغام هاشون و دلداری هاشون بهم ارامش دادند پنجشنبه دو هفته پیش با مامانم رفتم دکتر .... بهم 6تا قرص داد تا دفع بشه هر 12 ساعت دوتا تا اولین قرصها را خوردم خونریزی شروع شد و درد و درد و درد بدتر از هر دردی کار من شده بود فریاد و گریه از درد سریع رفتم بیمارستان یه دفعه یه تیکه سفید ازم خارج شد و همه دردها همون موقع تموم شد رفتم خونه مامانم..... چون گروه خونیم منفی بود باید امپول میزدم صبح رفتیم بیمارستان ولی گفت برو سونو و ازمایش مجدد رفتم سونو و ازما...
6 مهر 1392
1